او میرود بدون آنکه بداند در حد پرستش دوستش دارم
شقایق اینجا من خیلی غریبم آخه اینجا کسی عاشق نمیشه
هر چه می خواهد دل تنگت بگو...
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
زنی در آستانۀ فصلی سرد
01melodi07
ღ بـهـتـریـن شـعـرهــایی که خــونـدم ღ
دير گاهيست كه من تنها مانده ام پشت اين ديوار غمها مانده ام
منو عشقم
مهرا پیتاژ عشقم ررررررفت
عشق من
مـحـمـد جـــــان دوسـتـت دارم
تا شقایق هست زندگی باید کرد
کوچه های خاطره
عنوان لینک
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شقایق اینجا من خیلی غریبم آخه اینجا کسی عاشق نمیشه و آدرس shagayeg.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 49
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 384
بازدید کل : 11119
تعداد مطالب : 110
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
ساوالان
m

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 12:27 :: نويسنده : ساوالان

چشمانش پر از اشک بود

به من نگاه کردو گفت مرا دوست داری؟

به چشمانش خیره شدم،

 قطره های اشک را از چشمانش زدودم

و خداحافظی کردم، روزی دیگر که او را دیدم،

 آنقدر خوشحال شد که خود را در آغوش من انداخت

 و سرش را روی سینه ام گذاشت و گفت

 اگر مرا دوست داری امروز بگو…!

ماه ها گذشت و در بستر بیماری افتاده بود،

به دیدارش رفتم و کنارش نشستم

 و او را نگاه کردم و گفت بگو دوستم داری…!

می ترسم دیگر هیچگاه این کلمه را از دهانت نشنوم،

 ولی هیچ حرفی نزدم به غیر از خداحافظی…!

وقتی بار دیگر به سراغش رفتم

 روی صورتش پارچه سفیدی بود،

 وحشت زده و حیران پارچه را کنار زدم،

 تازه فهمیدم چقدر دوستش داشتم…

امروز روز مرگ من است،

مرگ احساسم، مرگ عاطفه هایم

امروز او می رود

ومرا با یک دنیا غم بر جا می گذارد

او می رود بی آنکه بداند

به حد پرستش دوستش دارم…

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: